آقا مهدیار آقا مهدیار ، تا این لحظه: 10 سال و 2 ماه و 19 روز سن داره

من یک مادر هستم

شب آخر زندگی دو نفری با مهدیار گلم

سه شنبه ۹۲/۱۱/۲۹ عزیزکم پسرگل مامانی خدا رو شکر مثل اینکه دوران بارداری داره تموم میشه قرار بود ۵ اسفند بیای بغلم که مثل اینکه به قول بابا علی جات تنگ بود و تصمیم گرفتی زودتر بیای. از دیشب دردای من شروع شده و حسابی دارم زجر می کشم اما خوشحالم که قراره بیای دیشب تا صبح بیدار بودم و صبح اول یه سری کارای خونه رو کردم و بعد هم طراحی و بعدش بابایی اومد دنبالم از زیر قرآن ردم کرد و ساک فسقلیمون رو برداشتیم و رفتیم پیش خانم دکتر بیمارستان مادروکودک خانم دکتر گفت داری به دنیا میای و شاید تا عصر بیای اما من همش دعا می کنم تا صبح توی دلم بمونی بعدش رفتیم بیمارستان کوثر و کارای پذیرش رو کردیم مامان طاهره هم که دل تو دلش نبود اومد اونجا.ازم خون ...
29 بهمن 1392

تغییر روز تولد شاه پسرم

پنجشنبه ۹۲/۱۱/۲۴ عزیز مامانی تو دیگه حسابی تو دلم بزرگ شدی . منم روز به روز عاشقتر می شم و منتظرتر که بدنیا بیای و بغلت کنم و خدا رو شکر کنم واسه این همه لطفش. این هفته خانم دکتر گفت یه هفته دیگه صبر کنیم که تو حسابی کامل شی و به دنیا بیای تاریخ بدنیا اومدنت شد ۵ اسفند . البته شاید اینم تغییر کنه. اناق پسرنازم بالاخره کاملا تموم شد همین روزا عکسش رو میزارم واست تا بمونه و ثبت بشه. دیگه من آماده آماده هستم واسه واقعی مادر شدن. ممنونم پسر گلم که صبوری کردی و اجازه دادی همه کارام تموم شه بعد بدنیا بیای. قدمت روی چشمام عزیز دلم. این روزا خیلی به آینده ات فکر می کنم و به تربیت کردنت عزیزم.امیدوارم که مایه افتخار من و بابایی باشی...
24 بهمن 1392

مشخص شدن تاریخ تولد آقا مهدیار عزیزم

شنبه ۹۲/۱۱/۱۲ پسرناز مامانی دیگه داریم شمارش معکوس میریم من و بابایی تا به دنیا اومدن تو. هفته گذشته بابایی رفت بیمارستان کوثر و وقت عمل گرفت قراره شیر پسرم سی بهمن به دنیا بیاد از امروز ۱۸ روز مونده تا اومدنت اتاق خوابت بالاخره تموم شد و من هفته گذشته همش در حال خونه تکونی بودم هردوتامون خیلی خسته شدیم می دونم اذیت شدی مامان جون بجاش خونمون خیلی تمیز شد . مثل اینکه داره عید میاد . اول هفته گذشته رفتم دکتر خانم دکتر گفت حدود سه کیلو هستی فدات بشم که اینقدر چاق و چله شدی عزیز مامان.از بس من کار کردم تو سرت اومده پایین و من دلم خیلی میسوزه برات به خانم دکتر گفتم پسرم سرش پایینه جاذبه زمین اذیتش نمی کنه کلی ازم خندید و گفت جات ا...
12 بهمن 1392
1